باسمه تعالى
جهرم در نگاه اول يا پيش درآمدى براى شناخت شهرستان جهرم
شهرستان جهرم در 53 درجه و 34 دقيقه طول شرقى و 28 درجه و 33 دقيقه عرض شمالي و در ارتفاع 985 متري از سطح دريا جاى دارد . اين شهرستان در جنوب ناحيه مركزي فارس واقع شده و از دشتهاى مرتفعي تشكيل يافته كه از هر سو محصور كوههاست .
جمعيت : بر پايه برآورد سال 1379 جمعيت شهر 97000 نفر و جمعيت شهرستان 208000 نفر برآورد شده است .
جهرم JAHROM (يا گهرم به فتح يا ضم اول) كه برخي به معناى جاى گرم و برخي بر گرفته از نام يكي از دلاوران و گردان اميران باستان يعني كهرم (KAHROM) [كه در شاهنامه نيز ذكرش رفته است] دانسته اند . سابقه تاريخي ديرينه اى دارد . در مركز و پيرامون آن آثاري از دوره ساساني به چشم مي خورد . در فتوح اسلامي به دست عثمان بن ابي العاص گشوده شد و عامل حجاج بن يوسف ، والي عراق دژي در آن برآورد به نام دژ تبر (قلعه تبري) يا خورشيد معروف بود . جهرم در سده هاى چهارم و پنجم هجري شهركي خرم و آبادان بود .در اواسط سده پنجم هجري مدتي در دست فضلويه بن حسنويه (464 ق) از امراى شبانكاره فارس بود، اما خواجه نظام الملك وي را ازآنجا بيرون راند . حكومت اين شهر از پادشاهي شاه اسماعيل اول تا 1267 ق در دست طايفه ذوالقدر بود. جهرم در اواخر دوره قاجار شهري آبادان بود كه 6000 خانه و 40000 سكنه داشت و درختان خرماى آن چندان زياد بود كه به گفته ي مولف فارسنامه ناصري گويي باغي بود پر ازدرخت نخل يا نخلستاني بود پر از خانه .
مردم جهرم مسلمان و پيرو مذهب شيعه اند . معاريفي از شيعه از آن شهر بر امده و در آن زيسته اند كه مي توان با شماري از آن بزرگان به ياري كتاب ارجمند بزرگان جهرم تاليف محمد كريم اشراق كه خود از فرهنگيان فرهيخته اين شهرستان است و كتاب گرانمايه شهرستان جهرم تاليف آقاى جلال طوفان كه ايشان هم از فرهيختگان فرهنگي همين سرزمين مي باشند ، آشنا شد .
در شهر و پيرامون آن بقاع متبركه و ديدنيهاى فراواني وجود دارد كه از آن جمله است : شاهزاده ابراهيم ، بي بي بانو، شاه حبيب الله ، شاه حاجات _ كه اينك در جايگاه نماز جمعه جاى دارد _ شاهزاده حسين ، شاهزاده فضل بن موسي بن جعفر (ع) ، شاهزاده علي ، آتشكده كاريان (ساساني)، مقبره جاماسب حكيم (ساساني)، مسجد جامع (سلجوقي)، قدمگاه(ساساني) ، مدرسه خان (صفوي)، بازار و كاروانسرا (قاجاريه) ، بونيز، ورا و ….
آب و هواى جهرم : هواى زمستاني جهرم سرد است اما سرماى سخت و ديرپايي ندارد و تابستانش هم گرم و بلند مدت ، بهاري دل انگيز و فرح بخش سرشار از عطر مركبات به ويژه شكوفه هاى بهاري نارنج دارد و پاييزي نگارين از ميوه هاى فصل . آب آن شيرين و گواراست ، هر چند كه ميانگين بارندگي اندك است و تكافوي كشاورزي شهرستان نمي كند.
مهمترين فراورده هاى آن عبارت است از : خرما ، ليموشيرين ، ليموترش ، پرتقال ، نارنگي، نارنج ، ، انگور ، پنبه ، تنباكو ، برنج ، غلات ، و نيز فراورده هاى دامي و فراورده هاى معدني از قبيل بهترين نمونه نمك بلور، گل سرشور،سنگ سفيد ساختماني و…
اين شهرستان داراى چهار بخش به نامهاى مركزي ، سيمكان ، كرديان وخفر است .ياقوت حموي در معجم البلدان (2/167) مي نويسد جهرم از شهرهاى مهم فارس بوده كه در آنجا پارچه و قالي بافته مي شد كه مويوم به خور شهر بوده است . جامه هاى منقش عالي و پارچه و پرده و فرشهاى محكم جهرم مورد بحث ابن حوقل در قرن چهارم قرار گرفته است.(صورت الارض 660) .
در باره فرشهاى جهرم _ جهرميه _ در كتب تاريخي مطالب فراوان است و آوازه آن تا جايي بوده كه براى دستگاه خلافت عباسي ، به بغداد حمل مي شده و نظام قاري گفته است :در باره فرشهاى جهرم _ جهرميه _ در كتب تاريخي مطالب فراوان است و آوازه آن تا جايي بوده كه براى دستگاه خلافت عباسي ، به بغداد حمل مي شده و نظام قاري گفته است :
ز هر جنس و هر جاى با جهرمي تو گويي گرفتند روزي مي
به جهرم از گذري اى نسيم باد صبا ببوس دامن آنجا پگاه لطف و صبا
لطفاً براى شناخت تفصيلي شهرستان جهرم به سر فصلهاى زير مراجعه فرماييد :
فصل اول : نام و جاى : وجه تسميه ، جغرافياى طبيعي ، حدود و موقعيت رودها ، كوهها
و…فصل دوم : جهرم در تاريخ : الف)پيش از اسلام ب)در ظهور اسلام ج)دوران معاصر
فصل سوم : آيين و آداب و فرهنگ : الف )آيين ب)آداب ج)فرهنگ و آموزش
فصل چهارم : اقتصاد و توليد اشتغال
فصل پنجم : تحولات سياسي و اجتماعي
فصل ششم : مشاهير و معاريف
فصل هفتم : بنيادها و موسسات خيريه
حقايق را به ما نگفته بودند يا لااقل همه حقيقت را نگفته بودند .
گفتند : تو كه بيايي خون به پا مي كني ، جوي خون به راه مي اندازي و ما را از ظهور تو ترساندند .
درست مثل اينكه حادثه اي به شيريني تولد را كتمان كنند و فقط از درد زادن بگويند .
ما از همان كودكي ، تو را دوست داشتيم ، به تو عشق مي ورزيديم ، و با همه وجود بي تاب آمدنت بوديم .
از كودكي، نزديک روز ميلاد تو، با عشق كوچه ها را تزئين می كرديم و ريسه مي بستيم .
عشق تو با سرشت ما عجين شده بود و آمدنت ، طبيعي ترين و شيرين ترين نيازمان بود .
اما ...
كسي به ما نگفت كه چه گلستاني مي شود جهان ، وقتي كه تو بيايي .
همه ، پيش از آنكه نگاه مهر گستر و دستهای پرعاطفه تو را توصيف كنند ، شمشير تو را نشانمان داده اند .
آري ! براي اينكه گلها و نهالها رشد كنند ، بايد علف هاي هرز را وجين كرد و اين جز با داسي برنده ممكن نيست .
آري ! براي آرامش مظلومان تاريخ ، بايد نسل ظالمان و ستمگران از روي زمين برچيده شود .
آري ! برای برپايي عدالت ، بايد تمامي تختهاي به ستم آلوده سلطنت واژگون گردد .
و اين ، همه ، تنها از دست تو برمی آيد .
مگر نه اينكه اينها همه مقدمه ای است براي رسيدن به بهشتي كه تو برايمان می سازی .
آن بهشت را كسي براي ما ترسيم نكرد !
كسي به ما نگفت كه آن ساحل اميدی که در پس اين درياي خون نشسته است ، چگونه ساحلي است؟! كسي به ما نگفت كه وقتي تو بيايي :
پرندگان در آشيان خود جشن مي گيرند و ماهيان دريا شادمان مي شوند
چشمه ساران مي جوشند و زمين نعمتی چندين برابر می دهد .
به ما نگفتند كه وقتي تو بيايي :
دلهاي بندگان را آكنده از عبادت و اطاعت مي كني و عدالت بر همه جا دامن مي گسترد و خدا به واسطه تو دروغ را ريشه كن مي كند و خوي ستمگري و درندگي را محو مي سازد و طوق ذلت و بردگي را از گردن خلايق برمي دارد .
به ما نگفتند كه وقتي تو بيايي :
ساكنان زمين و آسمان به تو عشق مي ورزند ، آسمان بارانش را فرو مي فرستد ، زمين گياهان خود را مي روياند ... و زندگان آرزو مي كنند که ای كاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقيقي را مي ديدند و مي ديدند كه خداوند چگونه بركاتش را بر اهل زمين فرو مي فرستد.
به ما نگفتند كه وقتي تو بيايي :
همه امت به آغوش تو پناه مي آورند همانند زنبوران عسل به ملكه خويش .
و تو عدالت را آن چنان كه بايد و شايد در پهنه جهان مي گستري و خوني را نمي ريزي . به ما نگفتند ...
به ما نگفتند كه وقتي تو بيايي :
رفاه و آسايشی مي آيد که نظير آن ، پيش از اين نيامده است . مال و ثروت آنچنان فراوان مي شود كه هر كه نزد تو بيايد آنچه در ذهن نگنجد دريافت مي دارد .
به ما نگفتندكه وقتي تو بيايي :هيچ كس فقير نمي ماند ، مردم براي صدقه دادن به دنبال نيازمند مي گردند و پيدا نمي كنند . مال را به هر كه عرضه مي كنند ، مي گويد : بي نيازم .
اما...
اي محبوب ازلي و اي معشوق آسماني !
ما بي آنكه مختصات آن بهشت موعود را بدانيم و مدينه فاضله حضور تو را بشناسيم ، تو را دوستت داشتيم و به تو عشق مي ورزيديم ؛ كه عشق تو با سرشت ما عجين شده و آمدنت طبيعي ترين و شيرين ترين نيازمان است. ظهور تو بي ترديد بزرگترين جشن عالم خواهد بود که عاقبتی نيکو بر اي اين جهان پر ظلم و بيداد است.
به عبارت ساده آمورش الكترونيكي به ما قدرت يادگيري خارج از محيط فيزيكي كلاس و دانشگاه را ميدهد . آموزش از راه دور هم اكنون سالها است كه در دنيا متداول و رايج است . اما تركيب اين نوع آموزش با اينترنت منجر به ابداع روش جديدي از نحوه تدريس به نام e-learning شده است.
آموزش الكترونيكي در عين حال كه بسيار موثر و كار آمد است از لحاظ تجاري نيز مقرون به صرفه است و به سرعت قابل دسترسي براي تمامي افراد از هر قشر و موقعيتي مي باشد . يكي از نكاتي كه در اين روش از آموزش توجه افراد بسيار زيادي را به خود جلب كرده است ، آزادي در انتخاب موضوعات و سر فصلهاي مورد علاقه افراد است . در اين روش هيچ كس براي آموزش حد و مرزي روشن ندارد و به راحتي ميتواند به اطلاعات تمامي رشته هاي علمي در حداقل زمان ممكن
دسترسي پيدا كند.
روشهاي اصلي آموزش الكترونيكي :
مي توان از نظر كلي e-learning را به سه دسته اصلي تقسيم نمود .
1 ـ يادگيري شخصي : در اين روش شخص خود رشته مورد علاقه خود را انتخاب كرده و در اينترنت به جستجو و تحقيق در مورد آن مي پردازد و سوالات خود را از استادان رشته ها به صورت غير مستقيم
مي پرسد .
2 ـ يادگيري جمعي : در اين روش گفتگو اينترنتي ( chat ) نقش بزرگي را بازي مي كند . با استفاده از اين شيوه شاگردان به طور همزمان در اينترنت حضور پيدا خواهند كرد و در مورد يك موضوع درسي
بحث و گفتگو خواهند كرد . يك نفر در اين بحث نقش مدير و راهنما را بازي خواهد كرد و نكات و سوالات را براي بحث و گفتگو مطرح خواهد نمود .
3 ـ كلاسهاي مجازي : اين روش كه بهترين و موثرترين شيوه آموزش الكترونيك به شمار مي آيد، برپايه فناوري كنفراس هاي ويدئويي شكل گرفته است . در اين روش معلم و شاگرد تصوير يكديگر را ديده و به صحبت و تبادل نظر مي پردازند